قبله ام کجاست ؟
ارسال شده در ۲۵ / ۱ / ۱۳۹۰ در ساعت ۱۶ و ۰۴ دقيقه

 

قبله ام کجاست ؟
دوستی می پرسید قبله کجاست ؟ من هاج و واج مانده بودم ، انگار برای اولین بار بود با این سئوال روبرو شده بودم ، از خودم می پرسیدم قبله کجاست ؟ همانجائی که پرده داران آن چند سال پیش زائران ما را با چوب و چماق و سنگ و باتون در خیابانهای شهرشان لگد کوب می کردند و تعداد زیادی را قتل عام کردند ؟ همانجائی که متولیان آن طالبان را تجهیز می کنند تا مردم افغانستان و پاکستان و عراق را با بمب های انفجاری قتل عام کنند ؟ همانجائی که پرده داران آن قشون کشی کرده و مردم بی دفاع بحرین را قتل عام می کنند ؟ همانجائی که علارقم فقر 60 درصد مردم ما سالیانه میلیاردها به آنها کمک می کنیم (!) راستی قبله کجاست ؟ با خود گفتم قبله من افغانستان است که مردم آنجا بین طالبان و ناتو دسته دسته کشته می شوند ، عراق است که مردم آنجا سالیان است که در رنج و فلاکتند ، فلسطین است که مردم آن توسط اسرائیل از خانه و کاشانه خود آواره و رانده شده اند ، اسرائیل است که مردم آن به بهانه یهودی بودن بدست فلسطینی ها کشته می شوند و قتل آنها توسط بعضی مسلمان نماها مباح دانسته می شود ، لیبی است که مردم آن زیر آتش ناتو از یک طرف و سرهنگ قذافی از طرف دیگر گیر افتاده اند ، خاورمیانه است که تحت برنامه های تغییر اوباما یا بقول بعضی دیگر خیزش اسلامی مردم آن دچار بدبختی و درد و رنج و فلاکتند ، قبله من ایران است که 60 درصد مردم آن در زیر خط  فقر بسر می برند ، و برای رهائی از این وضعیت به یاری تک تک مان ، به فکرمان ، به ابتکارمان ، به خلاقیت مان ، و به کارآفرینی مان نیازمندند . پس کجا رفت آن شعاری که بنی آدم را اعضای یکدیگر و از یک پیکر خطاب می کرد ؟ بیائیم همه مردم کره خاکی را از خودمان بدانیم ، از جنس خودمان ، مشترک در نیازمندیهای خودمان ، هم احساس خودمان . و لایق صلح و رفاه و آزادی و در نهایت لایق شادمانی .

پاکزادیان