هیپوکندریا Hypochondriasis
ارسال شده در ۲۸ / ۸ / ۱۳۹۰ در ساعت ۱۴ و ۴۵ دقيقه

 

هیپوکندریا Hypochondriasis   :
آقای دکتر نگرانم ، بیشتر اوقات حالم خوب نیست ، گاهی حالت تهوع دارم ، سر تا پا احساس ضعف می کنم ، آشفته ام ، نمی دونم ، فکر می کنم دارم مریض می شم ، فکر می کنم ممکن است سلامتی مو از دست بدم ، درد دارم ، ممکن است قلبم از کار بیفتد ، می ترسم سکته کنم ، ...... خلاصه نگرانی بیش از حد بیمار در مورد سلامتی خود که بدون وقفه و با هیجان و فشار تکلم بیان می کند.
تعریف : هیپوکندری نوعی نوروز است  که در آن فرد نگرانی بیش از حدی در باره سلامت خود دارد (نوروز گروهی از اختلالات روانی خفیف که علل عضوی نداشته و بیمار بینش قابل ملاحظه ای بوضع خود دارد).
هیپوکندری با اندیشناکی فراوان در مورد کار اندامهای گوناگون و شک و تردید در سلامت و تمامیت آنها مشخص می گردد.  هیپوکندریا  نوعی اختلال است که در آن اشکال عمده تفسیر نادرست علایم و احساس های جسمی بعنوان پدیده های غیر عادی است که منجر به اشتغال ذهنی بیمار با ترس از داشتن یا باور داشتن یک بیماری می گردد.
طبق نظر DSM4 تابلوی کلینیکی اضطرابی است که بر بیمار حاکم است و نتیجه تفسیر واهی علایم و احساسات فیزیکی بعنوان علایم غیر عادی است و منجر به اشتغال فکری و پریشانی حواس بهمراه ترس از بیماری مهلک و یا اعتیاد بدانست.
هیپوکندریاک از یک نظر مشابه وسواس است چرا که این بیماران وسواس عجیبی در خصوص سلامت خود و حال و موقعیت دستگاههای بدن خود دارند و باز از بعدی دیگر این بیماران به افراد وسواسی شبیه اند که برای رهائی از مشکلات عاطفی خود بدنبال موضوعی هستند . و از طرفی دیگر مشابه فوبی است از ابن نظر که ترس کانون مشخصی دارد که متوجه بدن و اعضای آن است.
علایم بالینی : این بیماران معمولا از تشریح دقیق وضعیت خود عاجزند ، خستگی و بیحالی که ممکن است تمام بدن را فرا گیرد ، علایم منتشر و نواحی مختلفی از بدن را شامل می گردد ، شایعترین محل این علایم احشاء ، داخل شکم ، سینه ، سر و گردن ، تصور از دست دادن مشاعر ، کیفیت شکایت بیمار معجونی است از ابهام گسترده ، علایم اغلب از آگاهی بیش از حد بیمار به احساسهای مربوط به جسم ، از یک عمل طبیعی بدن یا از اختلالی جسمی و جزای بر می خیزد. درد شایعترین فرم هیپوکندری است درد بیشتر ناحیه سینه ، کمر ، قسمت راست شکم ، درد اغلب منتشر بوده و دقیق توصیف نمی شود، علایم گوارشی فراوان است ، مثل تهوع ، سوءهاضمه ، مشکل بلع ، در مورد سیستم قلب و عروق ، طپش قلب ، تنگی نفس ، فشار خون. رابطه بالینی با بیمار هیپوکندری معمولا بصورت یک سخنرانی یکطرفه است ، بیمار هیپوکندری معمولا مضطرب و نگران علایمش است ، اشتغال ذهنی بیمار ، شکایتهای جسمی ، همه بیانگر اضطراب بیمار است.
فراوانی ، سیر و پیش آگهی : حدود یک درصد افراد دچار این نوروز می شوند ، خانم ها بیشتر از آقایان دچار این نوروز هستند ، بیشتر بین 35 تا 45 سالگی بروز می کند ، اگر هیپوکندری جزای از افسردگی و یا اختلال عاطفی باشد پیش آگهی بهتر است و برای بیماران که علایم بارز هیپوکندری بدون علایم عاطفی دارند پیش آگهی چندان خوب نیست.
تشخیص افتراقی : تشخیص افتراقی با هیستری ، افسردگی ، وسواس ، جنون های سنین یائسگی ، افسردگی های سایکوتیک ، و اسکیزوفرن لازم است. تابلوی بیماری با بیماریهای روانی دیگر نظیر هیستری که در هیستری تحریف کنش ها وجود ندارد ، با افسردگی که در هیپوکندری علایم عاطفی وجود ندارد، با وسواس ، با جنون های سنین یائسگی ، افسردگی های سایکوتیک ، و اسکیزوفرن که در حالات سایکوتیک افکار و عقاید هیپوکندیاک به مرز هذیان نزدیک تر است در اختلالات سایکوتیک و اسکیزوفرن علایم شدید تر و عجیب و غریب تر از نوروز هیپوکندری است مثل این گفته بیمار : آقای دکتر  احساس می کنم معده ام خشک شده ، فکر می کنم اعصاب معده ام به پشت کمرم چسبیده ،   بیمار دیگری می گوید : آقای دکتر مغز سرم سفت شده ، احساس می کنم یه چیزی در رگهای مغزم حرکت می کند، فکر می کنم سرم کرم آورده ، و از این قبیل علایم مربوط به اختلالات سایکوتیک است.
علل : شخصیت های خود شیفته و آنهائی که توجه افراطی بخود دارند ،  شخصیت های تنها و آنهائی که توجه فوق العاده بخود معطوف می دارند ، آنهائی که والدین هیپوکندی دارند و می آموزند ، سابقه بیماریهای عفونی و مزمن ، بالا رفتن سن همه می تواند علل بیماری باشد.
درمان : بیماران هیپوکندری در مقاومت به درمان معروفند ، بخاطر اینکه با این مکانیزم هم با اضطراب مقابله می کنند ، هم با مسائل زندگی مقابله می کنند و هم از موقعیتهای استرس زا می گریزند. برای درمان روان پزشک یا روانشناس بالینی باید از بحث های تکراری و بیفایده در مورد علایم بیماری خود داری کرده ، و از دو موضوع اجتناب کنند اول انکار بیماری بیمار و دوم پذیرفتن کامل بیماری وی ، در این بیماران از تجویز دارو باید اجتناب شود چون مایه دست آویز بیمار و چسبندگی بیشتر بیمار به علایم می گردد. و اگر بیمار اسرار به گرفتن دارو از روانپزشک کرد روانپزشک باید داروهای خنثی و بی ضرر و فوق العاده بدمزه ای برای بیمار تجویز کند تا بیمار با کمال میل آن را مصرف کرده به درمان ادامه دهد. و روانپزشک باید بیمار را برای رواندرمانی به روانشناس بالینی ارجاع دهد. روانشناس بالینی باید به رواندرمانی بیمار بپردازند. در رواندرمانی بیماران هیپوکندری موضوعی که بیشتر مانع تحلیل روانی بیمار می شود خودشیفتگی بیمار و حالت تهاجمی وی است که باعث می شود رواندرمانی محتاطانه انجام شود ، در جلسات رواندرمانی همچنین کار دیگری که می توان برای این بیماران انجام داد برقراری رابطه توام با تفاهم است که طی آن رواندرمانگر با همدلی و علاقه سخنان بیمار را بدون تایید یا تکذیب گوش داده ، در عین حال آگاه کردن بستگان بیمار در جلسه خانواده درمانی از ماهیت شکایت های بیمار و راهنمائی آنها برای ایجاد رابطه بهتر بهمراه حمایت و تقویت روحی بیمار مفید است.
پاكزاديان
روانشناس باليني