اعتیاد یا واگیر مرگ
ارسال شده در ۶ / ۲ / ۱۳۸۷ در ساعت ۱۲ و ۳۷ دقيقه

 

      جوانان و آسیب ها : 
                                 اعتیاد یا واگیر مرگ
مقدمه :
قرنهاست که بشر به دلایل گوناگون مواد مصرف می کند . در طول تاریخ بشر و در جوامع گوناگون اغلب انسانها دست به دامن وسیله ای برای فراموشی می برده اند تا برای مدت کوتاهی هم که شده از فشارها و کشمکش های روحی و روانی خلاصی یابند . بعضی مواقع نیز برای کاهش سطح هوشیاری و یا کاهش درد در مسائل پزشکی از مواد مخدر استفاده می کرده اند ، بعضی خانواده ها بخاطر عدم آگاهی حتی از مواد مخدر برای درمان و تسکین درد نوزادان و رفع گریه آنها استفاده می نموده اند .
همچنین در قدیم در بعضی جوامع از مواد مخدر در آیین ها و مراسم مذهبی بعنوان وسیله ای برای ایجاد خلسه و تخدیر به وفور استفاده می نموده اند ، در آثار و کتیبه های بجای مانده از زمان دولت آشور تصویر دسته ای از گل خشخاش دیده می شود و بیانگر این مطلب است که به مشتقات آن توجه داشته اند . در 120 سال قبل از میلاد جالینوس از مشتقات تریاک برای پادرزهر عقرب ، درمان سرگیجه ، درمان صرع ، سکته ، سنگ کلیه ، و جذام استفاده می نمود . بقراط نیز از شیره خشخاش بعنوان داروی مسکن و خواب آور استفاده می نموده است .
شاید بتوان گفت که جالینوس اولین دانشمندی بود که سعی داشت صفات و ویژگیهای یکنفر معتاد را بر شمارد .
و سرانجام امروزه بشر از آن نه تنها بعنوان داروئی مرفین و مسکن در بیماری های صعب العلاج ، ناتوانی های جنسی ، دردهای مفاصل و عضلانی ، خستگی مفرط ، و دردهای مزمن جسمی استفاده می نماید ، بلکه آنرا به سوء مصرف کشانده و بعنوان تفریح و سرگرمی ، و گاه مقاصد سیاسی و گرفتار کردن جوانان جامعه از آن استفاده می نمایند ، چیزی که ما آنرا اعتیاد می خوانیم .
استفاده از تریاک ( Opioid ) در مقاصد سیاسی در قرن نوزدهم معمول بوده و دول استعمارگر آنرا در جوامع عقب نگهداشته شده همجون چین و هند بعنوان راه تخدیر مردم و مشغول نگهداشتن مسئولین به مشکلات معتادان ، و راه تسلط به آن جوامع آنرا بست و گسترش دادند ، اکنون نیز دول بیگانه و استعمارگر از این مسئله بعنوان وسیله ای موثرتر از ناوگان جنگی و بمب های میکربی استفاده می نمایند ، بخصوص برای دو کشور مسلمان و همسایه ایران و افغانستان که یکی تولید کند و دیگری مصرف نماید و بطور دایم مشغول عوارض مسئله در درازمدت قرارداشته باشند . علاوه بر تریاک ، کوکائین ( Cocaine ) حشیش ( Cannabis ) ، کافئین ( Caffeine ) ، ماری جوآنا ( L S D ) ، و غیره را نیز معمول کرده و این مسئله یکی از اضطراب برانگیزترین موضوع در بین ملل مختلف بخصوص جامعه اسلامی ما شده است .
تعریف اعتیاد :
تمایل و وابستگی غیر طبیعی و مداوم جسمانی و روانی ارگانیزم به مصرف ماده ای را اعتیاد نامیده اند بطوری که استعمال مداوم موجب کاسته شدن اثرات تدریجی آن گردیده و با گذشت زمان برای حفظ تعادل استعمال بیشتر مواد را می طلبد . در واقع اعتیاد حالت تعادل کاذب است که در نتیجه استعمال متمادی دارو در بدن حاصل می شود .
پس در اعتیاد چند موضوع مطرح است :
1- تمایل و وابستگی : همان کشش نیرومند و نیاز یا اجبار به ادامه مصرف ماده بوده ، و وابستگی هم جسمانی و فیزیولوژیک است و هم روانی و مسئله عادت .
2- مداوم بودن آن : قطع آن برای فرد چه از نظر فیزیولوژیکی و چه از نظر روانی میسر نیست .
3- غیر طبیعی بودن آن : چرا که جزء طبیعت انسان نیست و بر خلاف طبیعت است ، استعداد بنیادی نیست ، و عارضه و ثانوی است .
4- هر دو جنبه جسمانی و روانی مطرح است : هم برقراری تعادل فیزیولوژیکی است و هم عادت روانی .
5- تساعد به مصرف : چرا که با گذشت زمان مقدار و دوز مصرف سابق برقراری تعادل نمی کند .
تقسیم بندی مواد و آثار سایکولوژیکی آن :
بطور کلی مواد مخدر به سه گروه کلی تقسیم می شوند :
1- مواد تضعیف کننده دستگاه عصبی مرکزی :
که فعالیت روانی مغز را کاهش داده حالت نشاط و شادی ، توام با سستی تولید می کنند ، مانند تریاک ، شیره ، هروئین ، مرفین ......... آثار سایکولوژیکی این مواد عبارتند از تسکین درد ، آرامش خفیف حرکات ارادی ، انبساط خاطر ، به تاخیر انداختن انزال جنسی در ابتدای مصرف و نقصان میل جنسی در امتداد مصرف ، خواب آلودگی همراه با روشنی ذهن ، احساس رضایتمندی ، رویاهای شیرین و مطبوع ، احساس مبهم از زمان و مکان ، که همه این حالتها برای فرد مطبوع و دوست داشتنی است .
2- مواد محرک سیستم عصبی : که فعالیتهای ذهنی روانی را تشدید می کند مانند کافئین ، کوکائین ، الکل ، ..... آثار سایکولوژیکی گروه دوم عبارت است از ایجاد حالت انبساط ، ایجاد آرامش و رضایتمندی ، ایجاد حالت سعادتمندانه ، بی خوابی ، هیجان ، افزایش تمایل به سکس ، تقلیل احساس خستگی ، افزایش نیروی عقلانی و ذهنی .
3- مواد توهم زا : که ایجاد اغتشاش ذهنی روانی می کند و حالتهای غیر عادی بوجود می آورد مثل L S D ، ماری جوآنا ، حشیش ، مسکالین ، و ... آثار سایکولوژیکی این مواد عبارتند از : احساس قدرت ، دگرگونی در ادراک زمان و مکان ، تغییر در احساس وضع اندامها و تصویر بدن ، که بیشتر مثبت است ، ایجاد خوشی و مستی خفیف و اشتهای فراوان ، کم شدن مهارهای کنترل کننده ، گاهی علایم سایکوتیک ، افزایش تلقین پذیری ، کنار رفتن پرده سانسور ، ظهور امیال ، که همگی این علایم به فرد اعتماد بنفس و قدرت کاذب بخشیده و مطبوع و دوست داشتنی است .
علایم محرومیت از مواد ( Withdrawal ) :
خمیازه ، آبریزش از چشم ، آبریزش از بینی ، عرق زیاد ، بی اشتهائی ، بیقراری ، افسردگی ، احساس مرگ قریب الوقوع ، تحریک پذیری .
و با شدت گرفتن علایم محرومیت حملات لرز شدید ، احساس سرما سرما شدن شدید ، تعریق شدید ، سیخ شدن موهای بدن ، اختلالات روانی ، تشنج که اصطلاحا خود معتادین آنرا سیم کشی می نامند در بیماران بروز خواهد کرد .
عوارض اعتیاد : عوارض اعتیاد خانمان برانداز است ، مرگ است که بصورت تدریجی حادث می شود ، و ای کاش فقط مرگ بود و با مردن فرد معتاد بسنده می کرد خانواده معتاد به نیستی کشیده می شوند ، اطرافیان عزت و آبرو و اعتبار اجتماعی خود را از دست می دهند .
علاوه بر عوارض جسمانی که بصورت مسمومیت حادث می شود ، مسائل روانی اجتماعی آن کمتر از مسائل جسمی نیست . به تدریج که اعتیاد شروع می شود منابع مالی فرد رو به کاهش می رود ، ضمن اینکه فرد از نظر مالی قدم به قدم عقب می نشیند از نظر روانی بدلیل تضاد بین تمایل به کشیدن ، و احساس پشیمانی و گناه بعد از مصرف و مشغول به خود شدن ، مستعسل ودرمانده ، دچار رکود و سستی شده ، بی نظمی و غیبت در کسب و کار شروع می شود . فرد برنامه ریزی و دوراندیشی خود را از دست می دهد و لحضه ای زندگی می کند ، پسرفت شغلی پسرفت بیشتر مالی را نیز بهمراه دارد ، و بمرور که شغل خود را از دست می دهد برای تامین منابع مالی خود دچار مشکل می شود ، تا جایی که دیگر به خود توجه نداشته وضعیت جسمانی و سر و وضع بیمار پسرفت می کند ، و دیگر ظاهر و لباس و آراستگی برای فرد اهمیت ندارد ، عدم دسترسی به مواد ، همچنین با شروع علایم محرومیت و عدم تامین نیازهای اولیه مثل غذا و پوشاک ، عدم توانمندی نسبت به سرنوشت خود و خانواده ، و نیاز به تهیه مواد به هر قیمتی ، فرد تعادل روانی شخصیتی خود را از دست داده ، شخصیت فرد مضمحل شده فرو می پاشد ، و زمینه برای سوء استفاده انسانهای شرور و سوداگران مرگ از فرد معتاد مهیا می گردد ، و فرد در برابر هر پیشنهادی بشرط تامین شدن مواد سر تسلیم فرود می آورد . فرد ضمن اینکه از نظر ظاهر و ترکیب ( Appearance ) از حالت انسان نرمال بدر آمده ، از نظر شخصیتی آمادگی دست زدن به هر اقدامی را دارد . غالبا این افراد دست بکارهای دون مایه همچون قرض گرفتن پول بدون احساس مسئولیت نسبت به باز پرداخت آن ، گرفتن پول از اطرافیان با ضرب و جرح ، فروش لوازم منزل ، دله دزدی ، و در نهایت به خرید و فروش و توزیع مواد تن می دهند . و در واقع اینجاست که اعتیاد انسان را از درجه اعلاعلیین به درجه اسفلوسافلین پایین می آورد ، و خانواده را و در جمع اجتماع را به نیستی می کشاند .
من همیشه دو دعای مخصوص دارم و می گویم : خدایا به هیچ خانواده ای در کل کره خاکی دو چیز نده : اول معتاد و دوم بیمار روانی ، که اولی به مراتب مصیبت بار تر از دومی است .
علل اعتیاد :
آشنائی افراد به مواد ممکن است در یک جلسه معاشرت با دوستان و همسالان مبتلا صورت پذیرد ، یا متعاقب ابتلا به اختلالی که در مطرح نمودن آن از نظر اجتماعی فرهنگی مشکل دارند ، یا ابتلا به بیماری صعب العلاج و درماندگی فرد از ناکارآمد بودن روش درمانی و پیشنهاد افراد و بستگان ناپخته و ناآگاه صورت پذیرد ، و یا موضوع کنجکاوی و سوژه جدید لذت گروه همسالان که سوژه جدیدی برای کسب لذت و سرگرمی ندارند .
اما علل اعتیاد را می توان در سه بخش جسمی ، روانی ، و اجتماعی تقسیم کرد :
علل جسمی : در زمینه علل جسمی بیولوژیکی ، عدم تعادل جسمی بیولوژیکی باعث میشود که افراد بدنبال تعادل کننده آن برآیند ، در واقع علل و عوامل بیولوژیکی استعداد به مخدرات را بوجود می آورد . باید در تمایل و پذیرش ارگانیزم به ماده و وابسته شدن به آن تامل کرد ، ظاهرا بعضی افراد نسبت به بعضی دیگر تمایل و کشش متفاوتی نشان می دهند و بنظر می رسد ارگانیزم چیزی را که کم دارد بیشتر طلب می کند ( قضیه ویار خانم های باردار در اینجا مصداق پیدا می کند ) هرچند که این مسئله هنوز تحت بررسی و تحقیق کافی قرار نگرفته است ولی شواهد حاکی است که بعضی افراد از نظر جسمانی و فیزیولوژیک نیز تمایل و کششی به آن نشان نداده و در دفعات محدود وابستگی پیدا نمی کنند .
علل روانی : عمده علل را باید در زمینه های روانی شخصیتی دنبال کرد . نیاز جوانان به وابستگی و تامین امنیت ، نیاز به احترام و اطمینان ، نیاز به پذیرش در گروه سنی ، ارضاء حس کنجکاوی ، احتیاج به لذت و تفریح ، نیاز به معاشرت و دوستی ، همانند سازی با همسالان ، همه مسائلی است که باید بطور صحیح برآورده گردد ،و اگر فرد از شخصیت سالم برخوردار نباشد و مهارتهای لازم را برای رسیدن با این نیازها از راه طبیعی نداشته باشد و از عزت نفس کافی برخوردار نباشد ، در گروه همسالان نسبت به هر پیشنهادی ولو ناسالم تسلیم شده و قدرت رد پیشنهادهای ناسالم و مخرب را ندارد .
در مجموع احساس حقارت ( Low Self Image ) ، پایین بودن عزت نفس ، نارسائی ها و کمبود های شخصیتی (Inadequate Personality ) ، اختلال شخصیت ( Personality Disorder ) ، وابستگی شخصیتی ( Dependent Personality ) ، ضعف جنبه های منش شخصیت ( Superego ) ، اضطرابها و تشویشها ( Anxiety ) ، از عمده علل روانی کشاندن جوانان به اعتیاد است .
محرومیت های جنسی و تاخیر در ارضاء نیازهای سکس ، خلاء محرک ، فقر در معاشرت و دوستی ، شکست ها و ناکامی ها ، همه و همه کمک می کنند شخصیت های آسیب پذیر زود تر و راحت تر به دام اعتیاد بیفتند . همچنین تلقین پذیری شخصیت فرد ، رفتارهای نمایشی شخصیت فرد ( Histrionic Personality ) و تشویق به اینکار از طرف دیگران ، همه مسائلی است که جوانان را به اعتیاد می کشاند .
علل اجتماعی : سیاستهای استعماری بعضی دول استعمارگر ، نابسامانی های اجتماعی دولت های عقب نگهداشته شده ، میزان مقبولیت اجتماعی مواد ، در دسترس بودن آن ، ضعف اعتقادات مذهبی ، و فقر فرهنگی ، بخصوص فقر معنوی ، هدف مند نبودن زندگی ، همه عواملی است که جوانان را به اعتیاد می کشاند . اگر بخواهیم علل اجتماعی قضیه را بررسی کنیم کافی ست به مقطع زمانی خاصی مثل مقطع یکماهه محرم ، یا ماه مبارک رمضان ، یا دوره برگزاری جام جهانی فوتبال ، یا دوره برگزاری مسابقات آسیایی توجه کنیم به عینه می بینیم ناراحتی های روحی روانی افراد اجتماع کمتر شده ، مراجعات به مطب های پزشکان بخصوص روانپزشکان کمتر شده ، جوانان شور و شوق بیشتری برای زندگی نشان می دهند ، زندگی پررنگ تر شده ، و معنای بیشتری یافته ، و انحرافات رو به نزولی می رود ، و بلعکس مقطع های زمانی که موضوعاتی این چنین برای سرگرمی و معنابخشیدن به زندگی جوانان نیست ناراحتی های روحی روانی بیشتر بوده و انحرافات نیز فزونی می یابد .
در زمینه مقایسه اهمیت علل ایجاد اعتیاد باید گفت روانشناسان سهم بیشتری را به علل روانی اجتماعی اعتیاد می دهند و بنظر نگارنده ضعف خصوصیات شخصیتی و آسیب پذیری شخصیت روانی فرد ( احساس حقارت ، پایین بودن عزت نفس ، شخصیت ناکافی ، شخصیت وابسته ، شخصیت هیستریکال ، شخصیت آنتی سوشیال یا ضد اجتماعی ، ضعف سوپرایگو یا وجدان اخلاقی ، همچنین فقر معنوی و هدف مند نبودن زندگی ، سهم بیشتری را در اعتیاد دارند و نهایتا اعتیاد را باید نوعی عناد به خود و اطرافیان و جامعه تلقی نمود .
اپیدمی یولوژی یا فراگیری :
امروزه در بعضی جوامع بدلیل مصرف بالای مواد و همه گیر شدن قضیه و از دست رفتن مهار سعی دارند مسئله را صورت نیک خیمی داده ، اگر هم آزاد نمی کنند از صورت جرم آلود بودنش در آورند ، همچنین بعضی جوامع بدلیل فقر ما لی و مشکلات عدیده در زمینه مسائل اقتصادی و اجتماعی و بدلیل عدم توانائی در کسب درآمد در زمینه های غیر مواد مخدر ، سعی دارند مسئله را از حالت جرم بودن خارج کرده به آن صورت طبیعی و عادی بپوشانند . بنابر این میزان مقبولیت اجتماعی در اعتیاد تاثیر دارد ، در مجموع معتادان در همه کشورها و همه طبقات اجتماعی هستند ، اما تفاوت در شیوع آن به مسائلی بستگی دارد .
از نظرآماری : تعداد معتادین خیلی مشخص نیست چرا که هیچکدام از آنها خود را معتاد نمی دانند و اگر از هر کدام آنها بپرسی معتاد هستند یا نه ، منکر اعتیاد بوده و اظهار می کنند : گهگاهی بصورت تفریحی می کشند ، اما بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت زنان علاقه کمتری به مواد مخدر نشان می دهند و شاید دلیل آن وابستگی بیشتر به خانواده و فرزند ، هدف دار بودن بیشتر زندگی آنها ، عدم استقلال اقتصادی و بیشتر تحت کنترل و نظارت بودن ، معاشرت کمتر با گروه همسن ، و در نتیجه کمتر در معرض خطر واگیر شدن با افراد آلوده اند . همچنین بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت 72 درصد معتادین از گرو سنی زیر 25 سال هستند . بر اساس آمار مرکز توانبخشی ونک معتادین در ایران 66 درصد آنها دارای تحصیلات کمتر از متوسطه هستند ، در بین شاغلین دولت بیشترین اعتیاد را کارمندان و کمترین را ارتشیان داشته اند .
پیشگیری و درمان :
اولین قدم پیشگیری و درمان جلوگیری از تولید مواد و نشر آن است .
نباید گذاشت این ویروس مرگ در جامعه انتشار یابد و بر حیات و زندگی غالب گردد .
دومین مرحله و مهمترین آن آموزش است .
برای بالا بردن سطح آگاهی مردم ،آموزش سمعی و بصری ، از طریق رسانه های گروهی و صدا و سیما لازم است .
در آموزش دو چیز مهمترین مسئله است :
اول مضرات اعتیاد است ، واقعا باید شرایطی را برای مردم پیش آورد که گرفتار شدن در چنگال ویروس مرگ را با تمام وجود خود احساس کنند . و به عینه ببینند مضرات آن در فرد معتاد و خانواده وی چگونه است .
نباید ساده لوحانه به درمان خوشبین بود و ساده نشان داد چرا که اگر فردی آلوده شد به راحتی درمان ممکن نیست و 75 درصد افراد بعد از ترک برای چندمین بار به آلودگی باز میگردند ، و رواندرمانگران را به ناامیدی می کشانند .
دوم زمینه های شخصیتی فرد که اعتیاد را ایجاب می کند و برطرف کردن آن زمینه های شخصیتی ، و آن نکات آسیب پذیر در شخصیت فرزندان تحت پوشش .
با افزایش آگاهی مردم و تبیین مسئله در مقابل علل گرایش ، و مضرات مواد مخدر ، اعتیاد کاهش خواهد یافت . پس بهترین راه و روش بر انداختن این دیو سیاه از جامعه پیشگیری از طریق تزریق واکسن آگاهی از رسانه های عمومی و جمعی ، و تبیین شخصیت های آسیب پذیر و راه ترمیم زخمهای شخصیتی است .
سوم درمان :
در درمان اعتیاد حد اقل باید چهار نوع عادت Habitude را مد نظر داشت :
1- عادت بیولوژیکی و حیاتی
2- عادت عضوی و عملی
3- عادت روانی
4- عادت اجتماعی

و به دلیل چند وجهی بودن وابستگی و اعتیاد ، درمان اعتیاد نیز باید چند وجهی باشد ، تیمی متشکل از روانپزشک ، روانشناس بالینی ، پزشک ، و مددکار اجتماعی .
اولین گام بر انگیختن انگیزه ترک در بیمار است ، روانشناس بالینی باید با روشهای سایکوتراپی Psychotherapy از جمله Logo therapy ، طی چندین جلسه معتاد را برای تن دادن به ترک آماده نماید ، وقتی بیمار با رواندرمانی مصمم شد ترک نماید باید در مرکزی بستری گردیده ، توسط روانپزشک و پزشک عمومی درمان سم زدائی آغاز گردد ، در این وضعیت با تجویز داروی کلونیدین برای کاهش بیش فعالی دستگاه عصبی سمپاتیک ، اختلال عملکرد دستگاه عصبی خودکار کاهش می یابد ، دارو از 5/0 میلی گرم تا 5 میلی گرم و روزانه دو تا چهار بار و بمدت یک هفته تا 10 روز تجویز می گردد و ضمن کنترل علایم حیاتی توسط پزشک ، سعی می شود علایم Withdrawal نیز با تجویز فنوتیازینها و داروهای روانگردان دیگر توسط روانپزشک کنترل گردد . این مرحله از یک هفته تا 10 روز طول می کشد .
مجددا بعد از مرحله سم زدائی ، روانشناس بالینی کارش را ادامه داده و با روشهای رواندرمانی از جمله برای آگاهی بخشیدن از خود و استعدادهای بالقوه خویش در بیمار از مراجع مرکزی Client-Centered ، برای اصلاح فرآیندهای نادرست یا نارسای شناختی و الگوی غلط روابط متقابل اجتماعی از نظریه های شناختی منطقی عاطفی Rational-emotive therapy و روش تحلیل متقابل رفتار Transactional analysis ، و بالاخره برای برطرف کردن برخی از اشکالات رفتاری و بد آموزیها از شیوه تغییر رفتار Behavior therapy ، سعی در ترمیم نقاط آسیب پذیر شخصیت بیمار می کند .
روشهای رواندرمانی برای درمان شخصیت بیمار ، رفع دخمه های شخصیت ، و تحمل بهتر فشار روانی ، و درک بیشتر ، و روبرو شدن بیمار با مسائل است . رواندرمانی از حد اقل 5 جلسه تا 15 جلسه بطول می انجامد ضمن رواندرمانی توسط روانشناس بالینی ، مددکار اجتماعی نیز زمینه ایجاد زندگی سالم برای بیمار ، آشتی با محیط کار ، آشتی با خانواده ، ایجاد ارتباط با اطرافیان ، رفع ممنوعیت ها و تنظیم برنامه کاری ، برنامه ورزش و تفریح سالم بیمار را فراهم می نماید .
در مجموع ممکن است مراحل درمان و پیگیری از چند هفته تا چند ماه به طول انجامد و نظارت و حمایت از بیمار باید بیش از یکسال ادامه یابد . همچنین ممکن است 75/0 موارد ترک اعتیاد ، ضمن طی شدن دوره کامل درمان ، به شکست انجامیده ، و بیمار به اعتیاد باز گردد .
اینکه می بینیم بعضی آقایان پزشکان تبلیغ می کنند ترک اعتیاد در کمتر از 2 ساعت ، یا کمتر از دو روز ، به جک یا سحر و جادو شبیه است ، و هدف آن نه درمان بلکه کسب درآمد است با علم به اینکه راه فراری نیز هست (می دانند اکثر بیماران به اعتیاد باز می گردند و آنها نیز از این دلیلتراشی برای توجیه کار خود و عدم موفقیت استفاده می نمایند) .
چند توصیه بهداشتی برای رشد شخصیت نوجوانان و جوانان :
1- به فرزندان خود اعتماد کنیم ( تو عاقلی ) اگر چه آنها را زیر نظر داشته باشیم .
2- به فرزندان خود مسئولیت بدهیم ( تو می تونی ) اگرچه بر آنها نظارت کنیم .
3- به فرزندان خود استقلال ببخشیم ( بنظرم تو بزرگ شدی ،و میتونی تصمیم گیری کنی و مسئولیت رفتارت با خودت هست ) .
4- به فرزندان خود عزت نفس بدهیم ( تو جنبه های مثبت زیادی داری ، تو کار را خوب انجام می دی ).
5- به تعریف و تمجید جنبه های عقلانی آنها بپردازیم و به آن تکیه کنیم ، به آنها عاقل بودن را تاکید کنیم ( تو خیلی عاقلی ، تو از من هم عاقل تری ) .
6- آنها را عاقل و بالغ بحساب آورده و به آنها بالغ بودن را تاکید کنیم ( من نباشم تو هستی ، تو دیگه بزرگ شدی ) .
7- جنبه های مثبت شخصیت آنها را به آنها گوشزد کنیم ( تو با هوشی ، تو عاقلی ، تو فعالی ، تو ابتکار داری ، تو خوبی ).
8- نقاط ضعف آنها را در نظر نگیریم و آنها را نادیده بگیریم ، نقاط ضعف آنها را به رخ آنها نکشیم .
9- برای آنها سرگرمی فراهم کنیم .
10- نیازهای آنها را در نظر بگیریم .
11- نظر و سلیقه خود را به آنها تحمیل نکنیم . 
 

 پاکزادیان
 روانشناس بالینی