شخصیت انسان سالم (خلاصه )
ارسال شده در ۱۴ / ۴ / ۱۳۸۷ در ساعت ۱۷ و ۲۰ دقيقه


شخصیت انسان سالم : (خلاصه)

انسان سالم کیست ؟ چه ویژگی هایی دارد ؟ رفتار و تفکر و احساس چنین آدمی چگونه است ؟.. 
انسان بالغ ( الگوی آلپورت ):
آلپورت انسان سالم و ایده آل خود را انسان بالغ می داند او در رابطه با انسان بالغ هدفها ، امیدها ، و آرزوها را مطرح می سازد... همین داشتن هدفهای درازمدت است که بشر را از حیوان ، سالمند را از کودک ، و شخصیت سالم را از بیمار جدا می کند .
خصوصیات و صفاتی که اشخاص بالغ از دیدگاه آلپورت دارند :
1- گسترش مفهوم خود : گسترش انگیزه های فرد در قلمرو کار ، روابط خانوادگی ... .
2- ارتباط صمیمانه خود با دیگران : چنین شخصی به پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، .....
3- امنیت عاطفی : چنین شخصی امنیت عاطفی دارد خود را و ضعف های خود را پذیرفته ، ...
4- ادراک واقعبینانه دارد به جهان عینی می نگرد واقعیتها را بدون تحریف همانگونه که هست می نگرد .
5- وظایف و مهارتها :چنین شخصی غرق در کار است ، مهارتها را بکار معطوف می کند ، احساس مسئولیت دارد .
6- فعلیت بخشیدن بخود : شخص بالغ خود را شناخته و در بالفعل کردن استعدادهایش تلاش دارد .
7- شخص بالغ به جلو می نگرد ، ضمن اینکه از تجربیات گذشته استفاده می کند ولی اسیر گذشته نیست و به آینده می نگرد .
8- شوخ طبع است ولی هیچگاه دیگران را مورد تمسخر قرار نمی دهد زیرا که به طبیعت خود و دیگران واقف است ...
انسان از خود فرارونده (الگوی فرانکل) :
انسان سالم از دید دکتر فرانکل انسان فرارونده از خود است . انسانی که به چیزی غیر از خود فکر می کند . دکتر فرانکل داشتن معنا برای زندگی را شرط سلامت روان و شرط انسان سالم می داند ... .
مکتب دکتر فرانکل Logo Therapy برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه پیشنهاد می کند و از آن بعنوان ارزشها یاد می کند :
1- آنچه چون آفرینش به جهان عرضه می کنیم .. مثل خلق یک فکر ، خلق یک اثر ، خلق یک نمایشنامه ، خلق یک بوته گل رز و ...
2- آنچه چون تجربه از جهان می گیریم که از آن بعنوان ارزشهای تجربی یاد می کند   .
3- طرز برخوردی که نسبت به رنج برمی گزینیم که از آن بعنوان ارزشهای گرایشی یاد می کند ...
طبیعت انسان از خود فرارونده ( خصوصیات و صفاتی که افراد سالم دارند ):
1- چنین اشخاصی از خود گذشته و فرا رفته اند . بکار ، زندگی ، زن ، فرزند ، به همه چیز می نگرند ، جز به خود .. .
2- خود را در انتخاب اعمال آزاد می بینند .
3- شخصا مسئول هدایت زندگی و گرایشی هستند که برای سرنوشتشان بر می گزینند .
4- معلول نیروهای بیرون از خود نیستند .
5- در زندگی معنای مناسب خود یافته اند .
6- بر زندگی تسلط آگاهانه دارند .
7- به آینده می نگرند .
8- در کار و وظیفه غرقند و تعهد دارند. ...
انسان خواستار تحقق خود (الگوی مزلو از انسان سالم و از کمال ):
مزلو در رابطه با سلامتی روان نیازهای انسان را طرح می کند ... (در واقع ما از دریچه نیازهاست که با جهان در ارتباط هستیم ) تامین نیازها باعث سلامتی روان و عدم تامین نیازها منجر به عدم تعادل روانی می گردد.... 
خصوصیاتی که مزلو برای انسانهای خواستار تحقق خود(یا خواستارکمال)مطرح می سازد :
1- ادراک صحیح از واقعیت دارند . شناخت این افراد عینی و بر اساس واقعی است ... .
2- پذیرش کلی طبیعت خود و دیگران . به نقاط ضعف خود واقفند و پذیرش دارند و دیگران را آنگونه که هستند می پذیرند .
3- خود انگیخته اند . دارای حالتهای بی پیرایه و بدون تظاهرند بر طبق طبیعت خویش عمل می کنند .
4- توجه به بیرون دارند . شغل را بعنوان وسیله بالفعل کردن خویش و توانائی های خود قلمداد می کنند ....
5- خیلی نیازمند به رضایتهای بیرونی نیستند .
6- رفتارشان استقلال دارد ، خیلی متکی به رضایت همگان نیستند .
7- تجربه های زندگی برای آنها تازگی دارد هر پدیده ای برای آنها تازه است ، هر آدمی ، هر درختی ، هر بوته گل رزی برای آنها منحصر و یکتاست .
8- نوع دوست اند با نوع بشر احساس برادری و برابری می کنند.
9- در رفتارشان نوعی طنز وجود دارد ضمن اینکه کسی را به مسخره نمی گیرند .
10- خلاق هستند آفرینندگی دارند.....
انسان با کنش کامل ( الگوی راجرز ):
راجرز در رابطه با سلامت روان تجربه را مطرح می کند ....اگر مجموعه تجربیات فرد هماهنگ و در ارتباط با هم باشد و اگر تصور فرد از خودش ... مثبت باشد فرد از سلامت روان برخوردار است . ... .
بنظر راجرز کمال انسان و حد اعلای سلامت روان تحقق خویشتن است .. در رابطه با خوشبختی ....
خصوصیات و صفاتی که راجرز برای انسان با کنش کامل بر می شمارد :
1- انسانی که آزادی تجربه دارد  متظاهر نیست همان چیزی است که هست ...
2- مقلد دیگران نیست ، میزانهای اخلاقی از خودش دارد .
3- دارای زمینه های خودجوش است .
4- آمادگی لازم برای کسب تجربه را دارد .
5- زندگی با حیات و سرزنده ای دارد ، دائما شخصیت وی در تحول است .
6- احساس آزادی می کند بدلیل اینکه تدافعی نیست و محدودیتی در تجربیات نمی بیند .
7- خلاقیت دارد.
8- نگران از دست دادن تایید یا ستایش دیگران نیست ....
انسان بارور ( الگوی اریک فرام ) :
فرام انسان سالم را انسان بارور می داند ، و انسان ناسالم را انسان نابارور ، بارور بودن از دید فرام یعنی بکار بستن همه قدرتها و استعدادهای بالقوه خویش ....
فرام تصویر روشنی از شخصیت سالم ارائه می کند چنین انسانی :
1- عمیقا عشق می ورزد .
2- آفریننده است .
3- قوه تعقلش را کاملا پرورانده .
4- جهان و خود را عینی ادراک می کند .
5- هویت پایداری دارد.
6- با جهان در پیوند است .
7- حاکم و عامل خود و سرنوشت خویش است .
انسان این مکانی و این زمانی ( الگوی پلرز ) :
پلرز روانشناس آفریقای جنوبی معیار خودش را از سلامتی روان و انسان سالم انسان این زمانی و این مکانی ذکر می کند و خود بودن ....پلرز می گوید ....
پلرز اشخاص دارای سلامت روان را چنین توصیف می کند :
1- به آنچه و آنکه هستند آگاهی دارند و در برابر آن پذیراه هستند .
2- می توانند جوشش ها ، آرزوها ، و تمایلات و آنچه هستند را بیان کنند ...
3- می توانند مسئولیت خود را بپذیرند و بر دوش پدر و مادر و تقدیر و غیره ...
4- مسئولیت کس دیگری را نیز نمی پذیرند .
5- دیگران را همانگونه که هستند می پذیرند .
6- با جهان ارتباط کامل دارند ، بیشتر حسی هستند تا ذهنی .
7- بالعکس روان نژندها ، می توانند راحت خشم خود را بیان کنند .
8- زندگی شان از قید و بند بیرونی آزاد است ، رفتارشان به فرمان هیچکس نیست ... 
9- به هیچ چیز از جمله خصوصیات خودشان تعصب ندارند .
10- به تعقیب خوشبختی نمی پردازند ، خوشبختی را هدف قرار دادن منحرف ساختن نیرو و توجه از اکنون است ...
نظر مولف :
.. باید گفت آنچه که نادیده گرفته شده این است که : ما بر حسب ضرورتهای جامعه ای که در آن زندگی می کنیم همانیم که مجبوریم باشیم ... مسلما اگر پلرز در این زمان و در این مکان یعنی در ایران ما بود نمی توانست بگوید انسان سالم آرزوها ، تمایلات ، و آنچه هست را بیان می کند ، یا زندگی انسان سالم از قید و تنظیم بیرونی آزاد است ، یا رفتارش به فرمان هیچکس نیست ؟! شخصیت خواه سالم و خواه ناسالم رفتاری که از آن صادر می شود بستگی به فرهنگ دارد . فرهنگ است که مانع رشد ، یا حامی رشد و کمال مثبت انسان می شود .آنچه که مزلو از آن بعنوان ارضای نیازهای انسان و سلامت روانی افراد یاد می کرد در گرو این است که جامعه به چه اندازه نیازهای اساسی افراد جامعه را بر آورده سازد . آنچه فرام از آن« بعنوان راه باروری و راه ناباروری یاد می کرد در گرو این است که جامعه چه اندازه آن را تبلیغ و تشویق کند .آنچه فرانکل بعنوان معنای زندگی و ارزش ها یاد می کرد در گرو این است که جامعه چقدر آنرا ارزش بداند .آنچه که پلرز در مورد آن صحبت می کرد و می گفت من بکار خود مشغولم و تو کار خودت را انجام بده در گرو این است که چقدر در جامعه احساس امنیت کنیم تا بتوانیم از درون میزان داشته باشیم میزان های ما بیشتر بیرونی است تا درونی .پس سلامت روان بیش از آنکه امری فردی باشد مسئله ای اجتماعی و در گرو اجتماع است ، و جامعه است که تعریف خود را از سلامت روان و رفتار سالم وضع می کند ...
کامل آن را در منوی مطالب روانشناسی (مقالات روانشناسی 4 ) بخوانید. 
                               
                 پاكزاديان
                                              روانشناس باليني